مدار اسیلاتور کنترل شده با ولتاژ کلپ (Clapp) و کولپیتس (Colpitts):
دو فرمت بسیار متداول برای اسیلاتور کنترل شده با ولتاژ، مدارات اسیلاتور کولپیتس و کلپ هستند.
از بین این دو مدار، مدار کولپیتس بسیار معروف تر و دارای کاربر گسترده تر است، اما هر دو مدار دارای پیکربندی بسیار مشابه به یکدیگر هستند.
این مدارات به عنوان اسیلاتور عمل می کنند؛ زیرا یک وسیله اکتیو مانند ترانزیستور دو قطبی و یک خازن متصل بین بیس و امیتر (C1) و یک خازن دیگر متصل بین امیتر و زمین (C2) برای مهیا کردن شرایط لازم جهت فیدبک مناسب در فاز صحیح و در نتیجه ایجاد نوسان امری ضروری است که در این دو آرایش این شرایط برقرار هستند.
برای اینکه نوسان اتفاق بیفتد، نسبت بین دو خازن (C1:C2) باید بزرگ تر از یک باشد.
مدار نوسان را می توان از طریق گذاشتن یک المان القایی بین بیس و زمین ایجاد کرد. در مدار کولپیتس می توان از یک سلف به این منظور استفاده کرد، اما در مدار کلپ باید از یک سلف و خازن بهره برد که به صورت سری به یکدیگر متصل هستند.
شرط لازم برای نوسان به صورت زیر است:
ظرفیت خازنی یا کاپاسیتانس (Capacitance) برای مدار رزونانس کلی از طریق ترکیب سری دو خازن
C1 و C2 به دست می آید.
در مورد مدار اسیلاتور کلپ، خازن سری با سلف را نیز در ترکیب سری خازنC1 و C2 مورد محاسبه قرار می دهیم.
به منظور تنظیم کردن اسیلاتور، تغییر نقطه رزونانس در مدار امری بسیار ضروری محسوب می شود. در مدار اسیلاتور کولپیتس، اضافه کردن یک خازن در دو سر سلف بهترین روش رسیدن به این هدف است.
به صورت مشابه، در مدار اسیلاتور کلپ نیز باید یک خازن به صورت سری با سلف قرار گیرد.
در کاربردهای فرکانس بالا، یک مدار که در آن راکتانس القایی بین بیس و زمین قرار گرفته باشد، نسبت به سایر پیکربندی های مداری بیشتر ترجیح داده می شود.
دلیل این امر این است که چنین مداراتی کمتر در خطر مشکلاتی مانند نوسان جعلی و سایر ناهنجاری ها قرار می گیرند.