مأموران مالیاتی مربوط
در صورتی که رأی هیأت مبنی بر رد برگ تشخیص باشد و یا اینکه تشخیص اداره امور می تواند به رأی مذکور اعتراض نماید. مالیاتی را تعدیل کرده باشد؛ اداره امور مالیاتی مربوط که برگ تشخیص را صادر کرده در خصوص اقدامات مأموران مالیاتی در بخشنامه شماره 8820 مورخ 2/ 3 / 1375 مواردی پیش بینی شده است. این بخشنامه معتقد است:
از صدر ماده 247 و بند 2 آن لزوم قانونی مبنی بر اعتراض مأمورین تشخیص به رأی هیأت حل اختلاف بدوی مستفاد نمیشود. ثانیا آراء هیأتهای حل اختلاف مالیاتی بدوی، به ویژه آرایی که دلالت دقیق به مفاد اعتراضات و عنداللزوم تحقیقات کافی در خصوص آنها و با توجه به ماهیت موضوعات مورد اختلاف و به نحو مستدل و منطقی و توجیهات کافی و رعایت قسمت اخیر ماده 229 از حیث تعیین درآمد واقعی صادر می گردد.
بنابراین قانونی و صحیح و موجه نیست که مورد اعتراض واقع شوند، زیرا به طور مسلم هیأتهای حل اختلاف مالیاتی تجدیدنظر آراء هیأتهای حل اختلاف بدوی را که با اوصاف فوق صادر شده اند تائید خواهند نمود و امور کاهش سرعت مختومه شدن پرونده ها و قطعیت مالیات و تأخیر غیر موجه و اجتناب از بروز مشکلات یاد شده و برقراری و حفظ انتظام امور و اتخاذ رویه واحد مقرر میدارد:
1-مأمورین تشخیص مالیات وفق ماده 246 در هیأت حل اختلاف مالیاتی شرکت و دفاع از برگهای تشخیص صادره را که به منزله دفاع از شئون و حیثیت شغلی خودشان نیز میباشد به خصوص در مواردی که مبلغ مالیات حائز اهمیت است عهده دار شوند و متعاقبا از اعتراض به صرف تعدیل بیش از ٪20 بدون دلایل موجه و قانونی اکیدا خودداری نمایند.
2-هرگاه به نظر مأمورین تشخیص اعتراض به آراء هیأت حل اختلاف مالیاتی بدوی به لحاظ عدم رعایت قوانین موضوعه و عدم توجه به ماهیت موضوع اختلاف و عدم احراز واقعیت امر از طرف هیات حل اختلاف مالیاتی بدوی ضروری و قانوناً اجتناب ناپذیر باشد، الزاما اعتراض باید کاملا به نحو مستدل و موجه و مستند به قوانین موضوعه و دلایل و مدارک کافی و اطلاعات متقن و غیر قابل تردید و انکار تهیه و ممیز کل مالیاتی ذیربط نیز که حسب قسمت اخیر ماده 223 مسئولیت حسن اجرای قانون را به عهده دارد باید مفاد آن را با دلایل موجه و قانونی تائید نماید.
بدیهی است هیأتهای حل اختلاف مالیاتی تجدیدنظر اعتراضاتی را که واجد اوصاف فوق نباشند به ویژه اگر مأمورین تشخیص در هیأت حل اختلاف بدوی حاضر نشده و از تشخیص خود دفاع نکرده و توضیحات لازم را به طور مکتوب نداده باشند مورد توجه قرار نخواهد داد و در نتیجه آراء صادره از هیأت حل اختلاف مالیاتی بدوی را تائید خواهد نمود.
در این صورت همانطور که مؤدیان مالیاتی به موجب تبصره 6 ماده 247 به لحاظ اعتراض غیر موجه مشمول پرداخت جریمه میشوند، دادستانی انتظامی مالیاتی نیز مأمورین را به علت اعتراض غیر موجه تحت پیگرد قانونی قرار خواهد داد و ممیز کل مالیاتی هم که مفاد اعتراض را تائید کرده است مؤاخذه خواهد شد.
مؤدی
در متن ماده مذکور به صراحت حق اعتراض مؤدی به تصمیم هیأت حل اختلاف مالیاتی پیش بینی شده است. بنابراین مشارالیه یا وکیل وی میتواند به رای صادره اعتراض نماید.ناگفته نماند در فرضی که مؤدی فوت نماید این حق با رعایت شرایط مقرر به ورثه منتقل شده و ورثه به عنوان قائم مقام متوفی میتوانند اعتراض خود را تقدیم نمایند.در این فرض چنانچه برخی از ورثه معترض باشند و بقیه ظرف مهلت مقرر اعتراضی نداشته باشند رأی هیات نسبت به قدر السهم آنها قطعی تلقی میشود.
قانونگذار جهت جلوگیری از اعتراضات واهی مؤدیان در تبصره 6 ماده 247 ق.م.م مقرر داشته: در مواردی که شکایت مؤدیان مالیاتی از آراء هیاتهای بدوی از طرف هیأت حل وارد شود و همچنین شکایت از آراء هیأت های تجدیدنظر از طرف شعب شورای عالی مالیاتی مردود اعلام شود، برای هر مرحله یک درصد تفاوت مالیات موضوع رأی مورد شکایت و مالیات ابرازی مؤدی در اظهارنامه تسلیمی، هزینه رسیدگی تعلق میگیرد که مؤدی مکلف به پرداخت آن خواهد بود.
شرایط اعتراض به آراء هیئت در ماده 247 ق.م.م دو شرط برای تحقق اعتراض پیش بینی شده است:
شرط اول: مهلت اعتراض
از تاریخ ابلاغ رأی، معترض ظرف مدت بیست روز مهلت دارد تا نسبت به آن اعتراض نماید.مطابق ماده 445 قانون آیین دادرسی مدنی موعدی که ابتدای آن تاریخ ابلاغ با اعلام ذکر شده است، روز ابلاغ و همچنین روز اقدام جزء مدت محسوب نمی شود. بنابراین روز ابلاغ رأی هیأت و روز اعتراض از محاسبه بیست روز مهلت اعتراض خارج است.
همچنین در ماده 444 قانون مذکور مصرح است؛ چنانچه روز آخر موعد، مصادف با روز تعطیل ادارات باشد و از این حیث امکان اقدامی نباشد، آن روز به حساب نمی آید و روز آخر موعد، روزی خواهد بود که ادارات بعد از تعطیل باز میشوند.
کلیه مواعد مقرر در این قانون از قبیل واخواهی و تکمیل دادخواست برای افراد مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ میباشد. با عنایت به اینکه ق.م.م در این خصوص مسکوت است؛ به عقیده نگارندگان حسب مستفاد از ماده 209 ق.م.م مقررات آیین دادرسی مدنی راجع به ابلاغ، جز در مواردی که در این قانون مقرر گردیده است در مورد ابلاغ اوراق مالیاتی اجرا خواهد شد.» میتوان این قاعده را برای مؤدیانی که مقیم خارج از کشور هستند تسری داد.
بنابراین پیشنهاد میگردد در اصلاحات آتی قانون مالیاتهای مستقیم پیش بینی گردد که چنانچه مؤدی مقیم خارج از کشور باشد؛ ظرف مدت دو ماه از تاریخ ابلاغ میتواند نسبت به رأی هیأت اعتراض نماید.
این سؤال متصور است که چنانچه در جلسات هیأت حل اختلاف مالیاتی، مؤدی وکیل دادگستری معرفی کرده باشد، رأی هیأت به چه کسی باید ابلاغ شود؟ گرچه قانون مالیاتهای مستقیم و دستورالعمل دادرسی مالیاتی در این خصوص حکمی بیان نکرده است.
لکن با التفات به استدلال مذکور و حکم مقرر در تبصره ذیل ماده 47 قانون آیین دادرسی مدنی در مواردی که طرح دعوا یا دفاع به وسیله وکیل جریان یافته و وکیل یادشده حق وکالت در مرحله بالاتر را دارد کلیه آرای صادره باید به او ابلاغ شود و مبداء مهلتها و مواعد از تاریخ ابلاغ به وکیل محسوب میگردد.میتوان بیان کرد که ابلاغ رأی صادره در فرضی که وکیل دادگستری اختیار تجدیدنظر از رأی صادره را داشته باشد به وکیل منشاء اثر است.
شرط دوم: کتبی بودن اعتراض
قانونگذار در ماده 247 ق.م.م اعتراضی را منشاء اثر میداند که به صورت کتبی ارائه شده باشد والا چنانچه اعتراض به صورت شفاهی باشد پذیرفته نیست. به عبارتی اداره امور مالیاتی تکلیفی در پذیرش اعتراض شفاهی با این بیان که اظهارات شفاهی مؤدی در صورت مجلس آمده و به امضای مؤدی برسد؛ ندارد.
البته نحوه و چگونگی اعتراض میتواند طرق مختلفی داشته باشد. به طور مثال میتوان از طریق ایمیل، ارسال فکس و یا ارسال از طریق اداره پست اشاره کرد.
مرجع تقدیم اعتراض
حسب مستفاد از ماده 247 ق.م.م مرجع تقدیم اعتراض، اداره امور مالیاتی که برگ تشخیص را صادر و رأی هیأت حل اختلاف مالیاتی را ابلاغ کرده است میباشد.
تکالیف اداره امور مالیاتی
تکالیف اداره امور مالیاتی دو مبحث دارد که در ادامه به آنها میپردازیم
مبحث اول: وصول اعتراض
حسب مستفاد از ماده 247 ق.م.م چنانچه اعتراض به رأی هیأت در فرجه مقرر باشد، اداره امور مالیاتی مکلف به وصول اعتراض بوده و به عقیده نگارندگان باید در قبال وصول اعتراض رسیدی مشتمل بر تاریخ وصول و شماره دفتر به معترض ارائه شود. بنابراین به نظر میرسد چنانچه اعتراض خارج از فرجه باشد، اداره امور مالیاتی با تکلیفی مواجه نیست.
مبحث دوم: ارسال پرونده به هیأت تجدیدنظر
برابر فراز پایانی ماده مذکور در صورت وصول اعتراض، اداره امور مالیاتی موظف است پرونده را جهت رسیدگی به هیات حل اختلاف مالیاتی تجدیدنظر ارسال نماید.
ترکیب و ساختار هیأت تجدیدنظر
از اطلاق عبارت صدر ماده 244 ق.م.م که مقرر داشته: هر هیأت حل اختلاف مالیاتی از سه نفر به شرح زیر تشکیل خواهد شد به خوبی فهمیده میشود که هیأت تجدیدنظر نیز مرکب از سه نفر میباشد.
شایان ذکر است که به دلالت تبصره 2 ماده 247 قانون مذکور اعضای هیأت تجدید نظر نباید همان اعضای هیأت بدوی یا کسانی باشند که نسبت به موضوع قبلا به هر طریق اظهارنظر کرده اند.تمام مواردی که از نظر شکلی و ترتیب رسیدگی در خصوص هیأت بدوی بیان شد در هیأت تجدیدنظر نیز ساری و جاری است.
وظایف و اختیارات هیأت تجدید نظر
وظایف و اختیارات هیأت تجدید نظر شامل سه مبحث می شود که در ادامه به تعریف این سه مبحث میپردازیم.
مبحث اول:مرجع رسیدگی تجدید نظر
از مطالب پیش گفته بخوبی استنباط می شود که مرجع صالح رسیدگی به آرای قابل تجدیدنظر هیأتهای بدوی حل اختلاف مالیاتی، هیأت حل اختلاف مالیاتی تجدیدنظر میباشد. بنابراین رسیدگی هیأت تجدیدنظر فرع بر رسیدگی هیأتهای بدوی است.
مطابق تبصره 3 ماده 247 ق.م.م در صورتی که رأی صادره هیأت بدوی از سوی یکی از طرفین مورد اعتراض تجدیدنظرخواهی قرار گرفته باشد در مرحله تجدیدنظر فقط به ادعای آن طرف رسیدگی و رأی صادر خواهد شد.
مبحث دوم: مرجع رسیدگی به شکایات موضوع تبصره 5 ماده 247
سازمان امور مالیاتی کشور اجازه دارد شکایت کتبی مؤدیان مالیاتی از آراء هیأتهای حل اختلاف مالیاتی صادره تا تاریخ تصویب این ماده که در مهلت قانونی به مرجع مالیاتی ذی ربط تسلیم شده است را یک بار به هیأتهای حل اختلاف مالیاتی تجدیدنظر به منظور رسیدگی و صدور رأی مقتضی احاله نماید.
مبحث سوم: مرجع رسیدگی تجدیدنظر از آراء مربوط به اختلافات ناشی از قانون مالیات بر ارزش افزوده
وفق ماده 33 قانون مالیات بر ارزش افزوده برخی از احکام مقرر در قانون مالیاتهای مستقیم از جمله ماده 216 این قانون نسبت به قانون مالیات بر ارزش افزوده جاری است.رسیدگی به آن هیأت تجدیدنظر میباشد. رائی که هیات حل اختلاف در این خصوص صادر می کند قابل اعتراض بوده و مرجع رسیدگی به آن هیات تجدیدنظر میباشد.