اهمیت ساختار سازی در صادرات

اهمیت ساختار سازی در صادرات: 
ما برای تجارت کردن نیاز داریم تا با مشتریان خود ارتباط برقرار کنیم، که لزوم برقراری ارتباط، صحبت کردن با آنها می باشد.

اما افراد زیادی هستند که فن بیان خوبی ندارند و نمی توانند به خوبی با دیگران صحبت کنند ولی با این حال فروش دارند و پول به دست می آورند و دلیل آن این است که از طریق چت کردن مشتریان را متقاعد می کنند.

پس ارتباط برقرار کردن با مشتری صرفا از طریق صحبت نمی باشد و شنیدن صدای شما توسط مشتری نیست، بلکه از طریق چت کردن هم می توان اعتماد آنها را جلب کرد و معامله داشته باشید.
عده ای سوال می پرسند چرا برای ما این موضوع صادق نیست و نمی توانیم بدون صحبت کردن نظر مشتری را جلب کنیم تا به ما پول بپردازد؟

حتما در ساختار شما مشکلی وجود دارد، می توانید با مشاوران ارتباط برقرار کنید تا ساختار کار شما بررسی شده و مشکلتان حل شود.

پس باید ساختاری پیش روید و متکی به شخص من خودتان نباشید، ممکن است شما دچار بیماری شوید، مسافرت بروید، خواب باشید یا دوست داشته باشید روزی به تفریح بروید، زمانی که درگیر چنین مسائلی باشید درآمد نخواهید داشت.

شما باید هر روز پول به دست آورید و هر روز درآمد داشته باشید، امیدوار هستیم اصل این موضوع را درک کنید.

زمانی این اتفاق میوفتد که شما در سیستم بازاریابی، فروش، مذاکره و تجارت با مشتری، دارای ساختار باشید.

به عنوان مثال ساده تر، یک مغازه خواربار فروشی در ابعاد سه در سه متر وجود دارد که به فرض مثال ما قصد داریم از این مغازه پنج بستنی بخریم، اگر مغازه دار خواب باشد که مشخصا مغازه بسته خواهد بود و ما نمی توانیم از آن خرید کنیم.

اما اگر مغازه باز باشد و در حین صحبت کردن توهینی با ما بشود، یا از صحبت آن مغازه دار آزرده خاطر شویم، اگر سفارش بیشتر یا خریدهای دیگری داشته باشیم، با این رفتار فرد مغازه دار دیگر از آن فرد خرید نخواهیم داشت.

پس دقت کنید در چنین حالتی فروش، وابسته با فروشنده است، اما اگر فروشنده عوض شود ممکن است در میزان خرید و فروش مشتری تغییری صورت بگیرد.

اما وقتی مغازه، به فروشگاه زنجیره ای تبدیل می شود دیگر فروش به شخص فروشنده برنمی گردد.

شما مراجعه کرده اید که از آن فروشگاه خرید کنید و برای خریدار فرقی نمی کند که فروشنده آن فروشگاه زنجیره ای چه کسی باشد.

در بانک ها هم به همین شکل است، بانک ها پول و سرمایه را نه به واسطه این که کارمند خوبی دارد، بلکه به خاطر ساختاری که ایجاد کرده اند و خدماتی که ارائه می دهند، به دست می آورند.

بانک ها به علت برندی که برای مجموعه خود به دست آورده است، باعث می شود مردم به خودی خود پول هایشان را به بانک ها بسپارند، چون یک مجموعه معتبر شناخته است.

پس نباید سیستمی طراحی کنید که متکی به شخص خاصی باشد بلکه باید متکی به ساختار باشد، چرا که وقتی ساختار بفروشد، کارها راحت و بی دغدغه می شود و دیگر مشکلی وجود نخواهد داشت.

در تمام دنیا هیچ مجموعه و ساختار موفقی را پیدا نمی کنید که شخص خاصی در آن باعث حل بحران شود و در صورت بروز مشکل آن مجموعه را نجات دهد، بلکه ساختار کلی و منسجم آن باعث نجات مجموعه خواهد شد.

شخص متفکر، ساختاری را طراحی و ایجاد می کند که در ادامه، این ساختار است که کار فروش را انجام می دهد، برای اجرائیات ساختار هم یقینا پرسنلی وجود دارد که کارها را راه اندازی می کند.

در صورتی که نیرو و پرسنلی در ساختار فوت کند، ساختار شکست نمی خورد و قطعا با فرد دیگری جایگزین می شود.

مانند بانک ها و فروشگاه های زنجیره ای که در صورت شرکت نکردن یک کارمند، ادامه کار را شخص دیگری دست می گیرد و ادامه می دهد و هیچ مشکلی برای ساختار ایجاد نمی شود.

پس چون در افراد ضعف جسمی وجود دارد و ممکن است انسان ها خسته شوند، پس کسانی که امروز ساختاری ندارند باید تلاش کنند که ساختاری برای خود ایجاد کنند تا ساختار برای آنها بفروشد.

برای اینکه کار صادرات را انجام دهید، اهمیتی ندارد که مشتری خارجی باشد یا داخلی، برای کار تجارت باید ساختاری داشته باشید، با توجه به مطالب گفته شده در بالا حتما باید لزوم یک ساختار را درک کرده باشید.

هر فردی حالت های مختلفی دارد، نوع صحبت، لهجه و … که ممکن است مشتری نپسندد و تمایل نداشته باشد با آن شخص معامله ای انجام دهد.

شما باید ساختاری ایجاد کنید که مشتری به عشق ساختار شما بخواهد با شما معامله داشته باشد.

به عنوان مثال شرکت اپل، شما با علاقه به شخص استیو جابز محصولات این برند را خریداری نمی کنید، بلکه شرکت و برند اپل را دوست دارید که تمایل به خرید محصولات آن را دارید و اگر روزی شخص استیو جابز فوت کند، از علاقه شما نسبت به برند اپل کم نمی شود.

شما برای ارتباط برقرار کردن باید ساختارها را کنار هم بچینید، چرا که نباید به شخص شما متکی باشد، این زیر ساخت ها شامل چه چیزهایی هستند؟